تحریم ها هیچ وقت نتوانسته عزت نفس و استقلال کشور را مخدوش سازد
به گزارش کوردپیام، محمد خضری در روستای سارتکه از توابع شهرستان سردشت متولد شده است دارای مدرک دكتري اقتصاد با گرايش انتخابهاي عمومي يا اقتصاد سياسي جديد و مشاور مركز پژوهشهاي مجلس شوراي اسلامي، عضو كارگروه تدوين شاخصهاي امنيتي شوراي عالي امنيت ملي، عضو شوراي راهبري پروژه ملي اصلاح مديريت بخش عمومي كشور است.
در ادامه مشروح گفتوگوی کوردپیام با عضو كارگروه تدوين شاخصهاي امنيتي شوراي عالي امنيت ملي را می خوانید؛
کوردپیام- به نظر می رسد زیاده خواهی امریکا و غرب بار دیگر مشکل ساز شده و باعث شد نتیجه اصولی از مذاکرات حاصل نشود، تحلیل شما در این باره چیست و چرا غرب و آمریکا همچنان زیاده خواهی می کنند؟
محمد خضری- مقدمتا عرض میکنم که به نظر من گزینه ادامه مذاکرات نوعی دستاورد برای کشورمان محسوب میشود. در واقع، در قیاس با نتایج روند مذاکرات در سالهای گذشته همین اتفاق به ظاهر ساده برای کشورمان نتایج مورد انتظار داشته است. مساله این است که طرفهای مذاکره تا به امروز باور چندانی به مذاکره نداشتند. اقناع کشورهای غربی به این گزینه برای ما اهمیت دارد.تفاهم برای ما مفید است و ضرری ندارد. چون ما چیزی نداریم که در تفاهم از دست بدهیم. ما دنبال سلاح اتمی نیستیم.در پی این مذاکرات پروژه ایران هراسی شکست خورد و ساختمان تحریمها ترک برداشته است. کمترین دستاورد این مذاکرات این است که دیگر برای افکار عمومی جهانی گزینههای زور و نظامی توجیه ندارد.
در ضمن، چون کشورهای طرف مذاکره ما بعضا نفع خاصی از توافق نمیبرد و این ما هستیم که باید حقانیت خود را اثبات کنیم، لذا ناگزیر از مذاکره هستیم و اقناع طرفهای درگیر به مذاکره برای ما برد محسوب میشود. متاسفانه مسیری که در دوران دولت نهم و دهم دنبال شده بود، روند مذاکرات را از مسیر صلحآمیز خارج کرده بود و ما زمان زیادی را از دست دادیم.
در واقع، مقایسه عملکرد تیمهای مذاکره کننده ایرانی نشان از ناکارامدی تلاشها و رویکردهای قبلی دارد.تیم مذاکره کننده کنونی سعی کرده است که نگرانیهای طرفهای غربی و بهطور کلی جامعه جهانی را در مورد فعالیتهای هستهای کشور برطرف کند و این خود دستاورد بزرگی محسوب میشود.
در واقع، امروزه فضای بینالمللی به نفع ایران تغییر کرده است و در پی این مرحله از مذاکرات شاخصهای امنیت در کل در کشور ارتقاء پیدا کرده است و مردم احساس امنیت بیشتری میکنند. از طرف دیگر، فضاسازیهای خصمانه علیه ملت ایران رنگ باخته و دیگر کشورهای مانند اسرائیل و عربستان و دیگران همچون سابق نمیتوانند بر طبل جنگ بکوبند. به عبارت دیگر، امروزه، اعتبار و جایگاه سیاسی مردم ایران در دنیا ارتقاء یافته و با دیده تحقیرآمیز به ملت بزرگ ایران نگاه نمیشود.
بهعلاوه، تحلیل بنده از به درازا کشیدن مذاکرات این است که طرفهای غربی منافع چندانی از مذاکره و دستیابی به تفاهم نمیبینند. هرچند که در این میان نباید نقش لابیهای منطقهای مانند عربستان سعودی، اسرائیل را دست کم گرفت. به نفع کشور ما بود که مذاکرات به فرصت دیگری موکول نمیشد. چرا که تمدید مدت مذاکرات برای 7 ماه آینده (10 تیرماه 94) میتواند لابیهای بینالمللی و منطقهای را بیشتر کند. همچنین، به تعویق افتادن مذاکرات قدرت مانور دولت در سیاست داخلی را بشدت تحلیل خواهد برد. موفقیت دولت در بسیاری از سیاستها و اهداف اعلامیاش به میزان زیادی به چشمانداز مذاکرات و موفقیت در این بازی بستگی دارد.
کوردپیام- کشور ما در برابر تحریم ها و زیاده خواهی های غرب، همچنان سرفراز بوده و مشکلات را پشت سر گذاشته، آیا غرب فکر می کند با این نوع رفتارها می تواند ملت ایران را از پای در اورد؟
محمد خضری- واقعیت آن است که غرب و بویژه آمریکا منافع خود را دنبال میکنند. از یک نگاه تمامی اقدامات یک کشور در خارج از مرزهای ملیاش باید در راستای بزرگ شدن کیک تولید ملی و بهبود درآمد سرانه و بهطور کلی ارتقای سطح کیفیت زندگی مردم سامان بگیرد.
برخی کارشناسان کشور بر این باورند که رفتاری که غرب در 12 سال اخیر در خلیج فارس در پیش گرفته به این معناست که تصمیم گرفته است نه به «رویارویی تمدنها» مطرح شده از سوی صاحبنظرانی چون ساموئل هانتیگتون تن دهد و نه به «گفتوگوی تمدنها» مطرح شده از سوی مقامات ایرانی.
به نفع غرب است که «پایان تاریخ» مطرح شده از سوی فوکویاما و سلطه بلامنازع خود را بر نظام جهانی، با پروژه «عبور تمدن»ها رقم زند. و پروژه «عبور تمدن»ها وقتی محقق می شود که غرب بتواند گریبان نظام تولیدی خود را از اتکا به انرژیهای فسیلی رها کند و نظام تازهای متکی بر انرژیهای نو و پاک بنا کند تا هم مسئله گازهای گلخانهای ـ که با افزایش آنها و گرمشدن زمین، بازنده اصلیاش غرب خواهد بود ـ را حل کند و هم صنایع فرسوده و ناکارامد بهجا مانده از عصر صنعتی را مجبور کند تا خود را متحول کنند و یا از صحنه فعالیت اقتصادی حذف شوند. برای چنین هدفی، غرب هیچ ابزاری مؤثرتر از افزایش قیمت نفت برای مدت دستکم 10 سال تا سال 1393 نداشت.
برخلاف تصوری که ما ایرانیان از افزایش قیمت نفت داریم و آن را به سود خود میانگاریم، نخستین برنده افزایش قیمت نفت، غرب بوده و بخش زیادی از اهدافی که دنبال کردهاند محقق شده است.در این تحلیل غربیها چندان تمایلی به از موضوعیت افتادن مساله و پروندهای انرژی هستهای ایران ندارند.
بر اساس این تحلیل تمام سیاستهای امریکا در خلیجفارس در 12 سال اخیر بر مدار همین پروژه«عبور تمدنها» چرخیده است.
سیاستهایی نظیر اعلام ایران، عراق و کرهشمالی بهعنوان «محور شرارت» در سال ۲۰۰۲، حمله به عراق در ۲۰۰۳، اغواگری و افشاگری در مورد فعالیتهای اتمی ایران از سال ۲۰۰۴ به بعد، تلاش برای صدور قطعنامهها و تحریمها علیه ایران و اعمال سیاست چماق و هویچ در جهت طولانیشدن مناقشهی اتمی ایران در تمامی سالهای پس از ۲۰۰۵ آشکارا سیاستهایی هستند که در جهت تضمین تحقق هدف غرب اجرا شدهاند.پروژه ایران هراسی نیز(که بویژه اسرائیلیها و عربها بر تنور آن دمیدهاند) در این چارچوب قابل تحلیل است.
امروزه نیز غربیها برای ایجاد اختلال در اقتصاد کشورهای مانند روسیه و ایران سیاست کاهش قیمت نفت را دنبال میکنند. در واقع، به دلیل وابستگی بودجه عمومی به نفت و ساختار رانتی دولت در ایران و همچنین، متاثر بودن نرخ ارز از میزان صادرات نفت خام کشور، آسیبپذیری کشور از درآمدهای نفتی زیاد است. رویکرد مقاومتی به اقتصاد میطلبد که کشورمان اعتیادش به نفت را از دست بدهد.
رویکرد اقتصاد مقاومتی میتواند اقتصاد کشور را در برابر زورگوییهای کشورهای دیگر مقاوم سازد و با تدابیر سیاستی مناسب و توسعه و تقویت وفاق ملی میتوان کشور را از بحرانهای بیرونی رها کرد.
تجربه تاریخی نشان داده است که ملت ایران در برابر زورگوییهای دولتهای غربی بشدت حساس است و از خود مقاومت نشان میدهد و پس از این که زورگوییها از آستانه خاصی گذشت حاضر است هزینههای هنگفتی را بپردازد ولی زورگویی را نپذیرد. تاریخ سیاسی ایران نشان میدهد که ایران هیچ گاه مستعمره مستقیم کشور خاصی نبوده است.
تحریمها و سایر اشکال زورگویی دولتهای مستبد فشارهای اقتصادی را بر مردم ایران بیشتر میکند اما نتوانسته است عزت نفس و استقلال سیاسی کشور را مخدوش سازد.
کوردپیام- انسجام مسئولین در برابر این زیاده خواهی ها چه تاثیری دارد؟
محمد خضری-تجربه کشورهای عراق، لیبی و غیره نشان داده است که کوتاه آمدن در برابر زورگوییهای آمریکا حاصلی جز فروپاشی سیاسی و حتی اجتماعی دربر نخواهد داشت، مسالهای که سیاستمداران کشور بهخوبی این موضوع را درک کردهاند. تجربه نشان داده است که در کشورهایی که وفاق ملی و انسجام اجتماعی در سطح بالایی قرار دارد میزان زورگویی آمریکا هم کمتر بوده است.
در واقع، پادزهر فشارهای آمریکا وفاق ملی و انسجام اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی در کشور، افزایش اعتماد مردم به دولت، پاسخگویی دولت به مردم، همراهی و همدلی مردم با سیاستهای دولت است. بیش از همدلی و انسجام مسولان در برابر زورگوییهای آمریکا همدلی دولت و مردم تعیینکنندهتر است.
هرگونه تزلزل در تعامل دولت و مردم و کاهش سرمایه اجتماعی میتواند کاتالیزوری برای اجرای سیاستهای آمریکا در منطقه باشد. باید سعی کرد که بسترهای تحکیم و تقویت وفاق و آشتی ملی را فراهم کرد و از رفتارها و اقداماتی که موجب بیگانگی دولت و مردم میشوند پرهیز کرد.
فساد اقتصادی، محدودیتهای سیاسی و اجتماعی بر سر مشارکت مردم در مدیریت توسعه کشور، عملکرد ضعیف دستگاههای اجرایی در تولید کالاها و خدمات عمومی، غلظت فضای امنیتی کشور، شفافیت اندک دولت و پاسخگویی ضعیف دستگاه بوروکراسی کشور به مردم، فضای نامناسب فضای کسبوکار همگی پاشنه آشیل و چشم اسفندیار اقتصادی کشور محسوب میشوند. متاسفانه، عملکرد برخی از دستگاهها و نهادهای دولتی چنان است که در مسیر تقویت و مقاوم کردن اقتصاد کشور نیست.
کوردپیام- تاکید بر اقتصاد مقاومتی، چه میزان می تواند از تاثیر گذاری تحریم ها و رفتارهای چندگانه غرب بر کشور، جلوگیری کند؟
محمد خضری- رویکر اقتصادی مقاومتی که در طی دوسال گذشته در ایران مطرح شده است، نوعی سیاست و رویکرد مقاوم سازی اقتصاد ملی در برابر جنگ نرم و تحریمهای اقتصادی محسوب میشود. اقتصاد مقاومتی به معنای ریاضت اقتصادی نیست.
بلکه به معنای تجدیدنظر در نحوه تخصیص امکانات ملی و اولویتبندی مجدد اهداف ملی بر اساس محدودیت تحریمهای اقتصادی است. در صورت درک درست این رویکرد و الزامات آن اقتصاد کشور میتواند مقاوم شود و با هزینه کمتری از چالشهای کنونی بگذرد. در واقع، مساله این است که اکنون که کشور با محدویت بیرونی سفتوسختتر تحریمهای اقتصادی مواجه است، چگونه اهداف ملی را دنبال کنیم. اقتصاد مقاومتی رویکرد بومی به مدیریت اقتصاد و امکانات کشور در برخورد با چالشها است.
کاهش فساد اداری و اقتصادی، بهبود فضای کسبوکار، برقراری آشتی ملی از راه آزادی زندانیان سیاسی, پایان خصومتهایی که پس از انتخابات 88 ایجاد شد و سرمایه اجتماعی کشور را بشدت کاهش داد، اصلاح مدیریت بخش عمومی کشور، تقویت نظام انتخابات حزبی، انضباط مالی بودجه دولت، شفافیت و پاسخگویی دولت از جمله کانونهای اصلی برای مقاوم کردن اقتصاد ملی در برابر فشارهای بینالمللی و زورگویی دولتهای خاص است.
کوردپیام- آمریکایی ها حتی اگر موضوع هسته ای نیز به توافق برسد در خصوص موضوعات دیگری همچون حقوق بشر و ... زیاده خواهی خواهند کرد، نظر شما در این باره چیست؟
محمد خضری- بیگمان، از هر رویکردی به مساله نگاه کنیم برخورد آمریکا با برنامه انرژی هستهای کشور زورمدارانه و زورگویانه است. نظام سیاسی آمریکا سرمایهداری است و اساس اقتصادی آن بر آزادی مبادلات تجاری و آزادی اقتصادی و بازارهای رقابتی استوار است. تحریمهای اقتصادی با تمام این اصول مورد ادعای دولتهای سرمایهداری غربی مغایرت دارد.
طرفداران اقتصاد سرمایهداری همواره در کلاسهای درس و در خطابههایشان شعار آزادی اقتصادی، آزادی تجارت و سیاست درهای باز را ترویج و پیگیری آنها را به کشورهای فقیر پیشنهاد و توصیه میکنند. این درحالی است که خود کدخدا ناقض تمامی این اصول اقتصاد سرمایهداری است.
در اقتصاد سیاسی گقته میشود که تجارت صلح میآورد. تحریم ابزار و سیاستی کاملا بر عکس صلح است. رفتار آمریکا در برابر ملتهای دیگر تولید خشونت میکند.
بنده با نظریه توطئه موافق نیستم، اما پذیرش این موضوع برایم خیلی آسان است که موقعی که یک شرکت خودروسازی کوچک یا یک شرکت آمریکایی تولید پوشاک در برنامههای استراتژیک و آیندهپژوهی خود سناریوهایی برای افق 2050 دارد و برنامه خود را در مناطق مختلف دنیا برای 40 سال آینده اعلام میکند، چطوری نباید پذیرفت که دولتهای مانند آمریکا، انگلستان و امثالهم (که هزاران از این شرکتها و بنگاههای اقتصادی را در خود دارند و به متخصصان بزرگ برنامهریزی نیز دسترسی دارند) برای کشورهای دیگر از جمله ایران برنامه نداشته باشند.
در واقع، ساده لوحانه است که اتفاقات منطقه خاورمیانه را تصادفی بدانیم. بنده پیشتر گفتهام که خاورمیانه بوم سیاسی دولتهای آمریکا و انگلستان و دیگران است. این کشورها سعی میکنند هر بار با کاربست شیوههایی اهداف خود را دنبال کنند. زمانی با بالا نگه داشتن قیمت نقت در خاورمیان از راه ایجاد چالشها و تنشهای منطقهای و زمانی با اقدام به کاهش قیمت نقت برای اختلال در اقتصاد کشورهایی که وابسته به نفت هستند مانند ایران.
بخشی از کاهشهای اخیر قیمت نفت را باید در این چارچوب تحلیل کرد. اقتصاد کشورهای مانند ایران شدیدا وابسته به دلارهای نفتی است. و به تعبیری دولتهای ایران رانتیر هستند. بنابراین، کاهش دلارهای نفتی از راه کسریهای شدید بودجه میتواند اقتصاد را بشدت مختل سازد. بماند که هدف کاهش قیمت نفت اقتصاد شکننده روسیه را هدف گرفته است تا خاکریز امنیتی این کشور را در اکراین از بین ببرد.
خاورمیانه دربردارنده منافع زیادی برای دولی مانند آمریکا، انگلستان است. از آنجا که ایران تاثیرگذارترین کشورها در این منطقه حساس و استراتژیک است، بنابراین طبیعی است که چالشهای زیادی با آمریکا خواهیم داشت. آمریکا با هر کشوری که در راستای تامین منافعش نباشد برخورد خصمانهای خواهد داشت. در منطقه تنها کشوری که تا به امروزه منافع آمریکا را به چالش کشیده است ایران است. با وجود این، این خصومت برای اقتصاد ایران بسیار پرهزینه بوده است. با وجود این، مردم برخی از این هزینهها را میپذیرند.
کوردپیام- قدرت ایران در منطقه همچنان در حال افزایش است و همواره به عنوان یکی از قدرت های منطقه ایفا گر نقش های اساسی است. آیا تمدید توافق ژنو، و عدم حصول نتیجه خاص از مذاکرات، می تواند به قدرت ایران لطمه ای وارد کند؟
محمد خضری- اجازه بدهید به دو موضوع اشاره کنم. نخست، همانطور که در پاسخ سوال اول توضیح داده شد، امروزه تفاهم برای رسیدن به توافق مقبولیت پیدا کرده است. اکنون بعد از یک سال و نیم مذاکره وضعیت مذاکره ارتقاء یافته است.
پیشتر دنیا فکر میکرد هیچ راهحل سیاسی برای حل و فصل موضوع هستهای نیست و بسیاری فکر میکردند هیچ راه حل عزتمند برای موضوع هستهای نیست، ولی امروز به این نتیجه رسیدند که راهحل مبتنی بر احترام متقابل، بزرگداشت دستاوردهای مردم بزرگ ایران و شناسایی حقوق این مردم، تنها راهحل رسیدن به توافق است.
راه برخورد با ایران، راه مذاکره است. یعنی با این ملت با فشار، تحمیل و جنگ نمیشود صحبت کرد، چرا این ملت اهل گفتوگو، منطق مذاکره و اهل رسیدن به راهحل است.
دوم این که، قدرت هر کشوری در تعاملات بینالمللی به وسیله وزن اقتصادی آن سنجیده میشود. در دنیا نمیتوان کشوری را پیدا کرد که نقش موثری در معادلات بینالمللی داشته باشد اما قدرت اقتصادی آن ضعیف باشد. فشارهای بینالمللی نیز به میزان وزن اقتصادی کشورها بستگی دارد.
برای نمونه، امروزه اقتصادی مانند چین آنقدر قدرتمند شده است که کشورهای دیگر نمیتوانند فشار زیادی را بر آن وارد کنند. باید ببینیم که تیم مذاکرهکننده کشورمان با چه قدرت اقتصادی در مذاکره حاضر شدهاند و قدرت چانهزنی آنها چقدر بوده است. درآمد سرانه ایران پایین است.
متاسفانه کشور ایران با چالشها و گرفتاریهای اقتصادی متعددی مواجه است که همگی قدرت چانهزنی ما را کاهش میدهند. میزان صادرات و واردات کشور که میزان وابستگی ما به کشورهای دیگر و همچنین میزان وابستگی کشورهای دیگر را به ما نشان میدهد، در قدرت مانور تیم مذاکره کننده و چانهزنیهای آنها تاثیر میگذارد. در واقع، قدرت سیاسی کشورها در سطح بینالمللی به میزان زیادی به قدرت اقتصادی این کشورها در سطح بینالمللی بستگی دارد. نابسامانیهای اقتصاد داخلی اعتماد به نفس تیم مذاکره کننده در مذاکرات را کاهش میدهد و از کارتهایی که میتوانند در مذاکره رو کنند کم میکند.
ایران به مثابه یک قدرت اقتصادی و سیاسی منطقه نه تنها یک بازار مصرفی بزرگ برای اقتصادی کشورهای منطقه محسوب میشود، بلکه تامین کننده بخشی از نیازهای کالایی در منطقه هم است.
از طرف دیگر، ایران نقش موثری در تعادل بخشی به منطقه دارد. مذاکره برای رسیدن به تفاهم و کاهش نگرانیهای بینالمللی در مورد توانایی علمی مردم ایران بر اقتدار دولت و ملت ایران در سطح منطقه و بینالمللی اضافه میکند. روند مذاکرات به حالت قبل و به سالهای گذشته برنمیگردد و این خود دستاورد مناسبی برای سیاست در ایران است.
کوردپیام- با توجه به شکست های امریکا و سیاست هایش در منطقه، آیا ایران به مذاکره با امریکا نیاز دارد، یا آمریکا باید به دنبال مذاکره با ایران باشد؟
محمد خضری- قبل از هر چیز لازم به یادآوری است که ما ناگزیر از مذاکره برای کاهش دامنه تحریمها و حتی الغای آنها هستیم. مستحضرید که چهار نوع تحریم علیه کشور ایران وضع شده است. تحریمهای دولت آمریکا، تحریمهای کنگره آمریکا، تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، تحریمهای کشورهای اروپایی. بنابراین، راه دراز و دشواری پیشروی کشور و بویژه تیم مذاکره کننده وجود دارد تا این تحریمها علیه کشور برداشته شوند.
در واقع، مذاکره تنها مسیر معقول و کم هزینه برای برداشتن تحریمها از سر اقتصاد ایران هست. حتی اگر در وین توافقی هم حاصل میشد تنها تحریمهای دولت آمریکا (قوه مجریه) آنهم در یک دوره زمانی قابل توافق برداشته میشد.
بهعلاوه، هر دوی این کشورها به مذاکره نیاز دارند. مولفههای زیادی برای همکاری و مذاکره وجود دارند؛ آمریکاییها هم فهمیدند که دستیابی به ثبات در منطقه خاورمیانه بدون حمایت سیاسی ایران امکانپذیر نیست. در واقع، امروز ایران از چنان قدرتی برخوردار است که به راحتی میتواند منافع آمریکا در منطقه را با چالشها و مخاطرات جدی مواجه کند.
در ضمن، مذاکره فینفسه چیز بدی نیست. یک ابزار موثر و مفید دیپلماتیک برای دستیابی به تفاهم و کاهش نگرانیها و کشف فرصتهای اقتصادی و سیاسی است. در مذاکره شما میتوانید نگرانیها را برطرف کنید و طرف مقابل را به پذیرش منویات توجیه کرد، کاری که تیم ایرانی مذاکره کننده کرده است. معمولا مذاکرات موفق بازیهای برد برد هستند.
همانطور که پیشتر اشاره شد، تجارت و تعاملات اقتصادی موجب توسعه و تقویت صلح بینالملل میشود. بنابراین، هرگونه تخاصمی بین کشورهای مختلف میتواند کلیت اقتصادها را متضر سازد. ایران ازجمله کشورهای است که در کشورهای منطقه نقش موثری در ثبات سیاسی دارد. امریکا منافع زیادی در منطقه خاورمیانه دارد.
ایران میتواند منافع استراتژیک آمریکا در منطقه را تهدید کند. تجربه سالهای گذشته و اتفاقات اخیر از جمله پدیده داعش نشان داده است که آمریکا نمیتواند با نادیده گرفتن ایران ثبات در منطقه را تامین کند.
افزون بر این، واقعیت آن است که امروزه اقتصاد ایران با چالشها و مشکلات زیادی دست به گریبان است که بعضا راهحل اقتصادی ندارند. در واقع، بسیاری از تحلیلگران کشور بر این باورند که امروز اقتصاد ما هیچ راهحل اقتصادی ندارد. به تعبیری میتوان گفت مردم ایران در کمند اقتصاد گرفتار شده اند و اقتصاد نیز در بند سیاست به دام افتاده است و سیاست ما نیز در بنبست مناقشه اتمی زمینگیر شده است.
بنابراین، دستیابی به توافق میتواند به مثابه راهحلی برای تعدیل گرفتاریهای اقتصادی کشور باشد. به عبارت دیگر، اقتصاد ما الان با دو مساله جدی رو به روست. یکی ابهام در افق سیاست داخلی و دیگر فقدان سرمایه لازم برای تحرک بخشی به بخش تولید.
الان سرمایه های موجود داخلی از بخش تولید خارج شده و بیشتر به بخش تجارت و سوداگری در بازار طلا و دلار یا در بهترین حالت به بخش مسکن رفته است. یعنی کسی در بخش تولید سرمایه گذاری نمی کند. چرا سرمایه گذار ما ترجیح می دهد سرمایه اش را به بخش تولید نبرد و آن جا زمین گیر نکند؟ چون هنوز نمی داند تحولات خارجی و داخلی ما به کجا می رود.
کوردپیام- با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم خوشبینی به مذاکرات، آیا نمی شد پیش بینی کرد که غربی ها به این راحتی، حاضر به توافق نباشند؟ به نظر می رسد فاصله نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی ایران، همچنان زیاد است، تحلیل شما در این باره چیست؟
محمد خضری-تحلیل بنده از کم تمایلی غربیها برای مذاکره و رسیدن به تفاهم این است که طرفهای مذاکره ایران نفع خاصی از مذاکره نمی برند. در واقع، گزینه عدم مذاکره و چه بسا به تعویق افتادن مذاکرات برای آنها ارجحیت دارد چرا که میتوانند از ایران امتیاز بیشتری بگیرند. ایران هراسی غرب و کشورهای عرب منطقه کارکرد اقتصادی دارد. ادعاهای این کشورها در مورد ایران هستهای بیشتر بلوف است و وارونه جلوه دادن واقعیتها.
مساله آمریکا با ایران یک موضوع استراتژیک است. ایران با نظم کنونی نظام جهانی و چیدمان سیاسی آن مخالف است. رویکرد ایران در نظم بینالملل با رویکرد آمریکا تناقض دارد. ایران خواسته طرحی نو دربیندازد و حاضر به پذیرش سطه آمریکا و داوری آن در مناسبات بینالملل و منطقه نیست و در طول سی و اندی سال گذشته این رویکرد را به چالش کشیده است.
آمریکا ایرانی را میخواهد که در آن سیاستمداران سیاستهایشان را با واشنگتن و کاخ سفید تنظیم کنند، کاری که کشورهایی مانند عربستان در منطقه خاورمیانه انجام میدهند. سیاستهای عربستان در طول سالیان گذشته چنان بوده است که گویی این کشور ایالت پنجاه و دوم آمریکا (اگر اسرائیل را ایالت پنجاه و یکم بدانیم) است.
بنابراین مساله آمریکا انرژی هستهای و موضوعات مرتبط با آن نیست. اگر تمام خواستههای آمریکا هم برآورده شود، بازهم بهانههای دیگری خواهند گرفت. مساله این است که استقلال سیاسی کشور و نحوه اداره کشور برای آمریکا قابل قبول نیست. استقلال سیاسی کاریکاتوری شبیه آنچه که در عربستان و برخی کشورهای دیگر وجود دارد مورد پسند آمریکا است.
کوردپیام- افزایش مناسبات با چین و روسیه در این شرایط می تواند یکی از گزینه های ایران باشد. نظر شما در این باره چیست؟
محمد خضری-مناسبات با هرکشوری را باید در چارچوب تامین منافع تحلیل کرد. تعامل و مناسبات چین و روسیه با ایران از روی خیرخواهی نیست. اگر روزی چینیها و روسها تشخیص دهند که ادامه مناسبات کنونی با ایران بیشتر از این برایشان مفید نیست، به راحتی تغییر جهت میدهند. این قاعده روابط و مناسبات بینالمللی است.
در شرایط کنونی که کشور از جانب دول اروپایی و آمریکا تحریم شده است، تقویت مناسبات با کشورهای چین و روسیه یک سناریوی منطقی است، هرچند که در تعاملات با کشورهای اروپایی و آمریکا کشورمان بیشتر منتفع میشد. به تعویق افتادن مذاکرات به نفع هر دوی چین و روسیه تمام میشود.
چرا که مثلا کشور روسیه همچنان از ایران به عنوان یک ابزار در تعدیل مناقشاتش با کشورهای اروپایی استفاده میکند و از طرف دیگر میتواند در غیاب کشورهای غربی پروژههای اقتصادی کشور را برنده شود. چینیها نیز در این وسط میتواند از بازار بزرگ مصرفی کشورمان منافع اقتصادی بسیاری ببرند و فرصتهای شغلی بسیاری در کشورشان ایجاد کنند و در نتیجه بر درآمد سرانه این کشور بیفزایند. بر این اساس، تحلیل بنده این است که چینیها و روسها هم به شکل دیگری از عدم توافق منتفع خواهند شد و در مسیر دستیابی ایران به مذاکره و تفاهم با کشورهای گروه 5+1 سنگاندازی و کارشکنی میکنند.
به هر تقدیر تحریمها موجب شدهاند که مردم ایران از مزیتهای بیشمار دستیابی به بازارهای جهانی و تجارت بینالملل محروم شود و این خود یک خسران برای اقتصاد ملی محسوب میشود. متاسفانه این محرومیت و تعامل اندک با جامعه جهانی موجب نامطلوبهایی مانند فساد اقتصادی و گسترش رانتجویی و ادامه فعالیت شرکتها ناکارامد و در نتیجه اتلاف منابع در کشور نیز شده است.
شواهد نشان میدهند که افراد و گروههای ذینفوذ در ایران از تحریمهای اقتصادی کشور رانتهای بسیاری بردهاند و متاسفانه تحریمها حیات خلوت افراد برای ارتکاب به فسادهای مالی و اقتصادی کلان شده است. دستیابی به توافق میتواند از دامنه این نامطلوبها در اقتصاد ایران کم کند.
کوردپیام- بدبینی تاریخی ایرانیها به غرب و آمریکا بار دیگر خود را نشان داده و به مرحله عینی رسید،غرب چه باید بکند تا به این بدبینی تاریخی و به حق پایان دهد؟
محمد خضری-امرور تاریخ سیاسی و اقتصادی ایران نشان میدهد که مردم ایران زیانهای زیادی از کشورهای غربی و آمریکا دیده است. در واقع، هر چه به گذشته ایران نگاه میکنیم پر است از جاسوسی و خرابکاریهای آمریکاییها، انگلیسیها، روسها و غیره. رد پای این دول را میتوان در تمامی اتفاقات ناگوار و ناخوشایند ایران دید. در واقع، ایران آوردگاه دولتهای آمریکا و انگلیس و روسیه و غیره برای تامین منافع این کشورها بوده است. برای نمونه برخی از تحلیلگران معتقدند که اصلاحات ارضی برنامهای بود که آمریکاییها به دولت پهلوی تحمیل کردند تا از حضور سنتی دولت انگلیس در ایران کم کنند. کاهش نفوذ کمونیستها و تفکر چپ در ایران در درجه دوم اهمیت اجرای این سیاست قرار دارد. در واقع، دولتهای آمریکا و انگلیس و بعضا روسیه همواره به زیان ملت ایران منتفع شدهاند. بیگمان در پس هر توطئه برای کشور و در پشت هر خرابکاری سیاسی اندیشههای نامبارک آمریکاییها، انگلیسیها و روسها بوده است.
ظریف با بیان اینکه همیشه غربیها تصور غلطی از نحوه مذاکره مقامات ایرانی چه قبل و چه بعد جمهوری اسلامی داشتند، عنوان کرد: این تصور غلط از الگوی رفتاری ما باعث میشد در هر مذاکرهای نتوانیم به اهداف خود از مذاکره دست یابیم. موسسه صلح آمریکایی کتابهایی را راجع به روش مذاکره کشورهای مختلف منتشر میکنند که کتابی راجع به ایران دارند.
این کتاب تصوراتی از فرهنگ مذاکراتی ایرانی که به روش بازاریهای ما و بخصوص فرش فروشهای ماست، منتشر کرده است. چند روز قبل از مذاکرات 20 ژوئیه مقالهای تحت عنوان «تلگراف بی ادبانهای که میتواند کلید مذاکرات ایران و آمریکا باشد،» منتشر کردند. این متنی بود که در دهه 70 سفارت آمریکا به واشنگتن مخابره کرده بود که در آن انواع گزارهای غلط و تا حدی نژادپرستانه را به عنوان روش مذاکراتی ایرانیها مطرح کرده بود.
برداشتن تحریمهای دولت و گنگره آمریکا علیه ایران، برداشتن تحریمهای اروپا، برداشتن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل، آزاد کردن منابع بلوکه شده ایران در کشورهای مختلف، اجازه دادن به کشورهای مختلف برای تحویل دادن دلارهای بلوکه شده به ایران، و عذرخواهی کردن از مردم ایران برای فشارهای ظالمانه و تحریم های ظالمانه بخشی از اقداماتی است که میتواند در کاهش بدبینی ملت ایران به دولتهای غربی و در صدر آنها آمریکا موثر باشد.
کوردپیام- تلاش های تیم مذاکره کننده برای حفظ خط قرمز ها و حراست از ارزش های نظام را چگونه ارزیابی می کنید؟
محمد خضری-طبق قانون پرونده هستهای از مسائل شورای عالی امنیت ملی است که در آن رئیس جمهور و رئیس قوه مقننه نیز حضور دارند. مسئول تعیین خطوط قرمز مذاکرات هستهای نیز شورای عالی امنیت ملی است و مسئول پرونده هم خود شورای عالی امنیت ملی است.
مجری پرونده پیش از این دبیرخانه شورا بود اما اکنون وزارت امور خارجه این مسئولیت را بر عهده دارد. تایید اقدامات تیم مذاکره کننده توسط این نهاد مهم نشان از دارد که تیم مذاکره کننده تمامی خطوط قرمزها را حفظ کردهاند.
تیم مذاکره کننده نماینده دولت و ملت ایران در پیگیری منافع ملی است. در واقع، خطوط قرمز تیم مذاکرهکننده باید منافع ملی باشد. هرگونه تدبیر و درایتی نیز باید در نهایت تامینکننده ارزشهای ملی از جمله منافع ملی کشور باشد. دستیابی به تکنولوژی صلحآمیز هستهای بخشی از حقوق ملی مردم ایران است که قابل مذاکره و چانهزنی نیست.
نباید این نکته را نیز نادیده بگیریم که رئیس دستگاه دیپلماسی کشور آدمی حرفهای است و در عین حال فردی متعهد به ارزشهای ایرانی اسلامی. برداشت بنده این است که هیچ یک از راهبران پیشین مذاکرات از یک چنین ویژگی برخوردار نبودهاند. تخصص ایشان در دیپلماسی میتواند برای مردم ایران اطمینان بخش و اعتمادآور باشد.
شاید ذکر این نکته خالی از فایده نباشد که مهمترین مسالهای که هر نظام سیاسی اقتصادی با آن مواجه است نحوه مدیریت منابع ملی در راستای تامین اهداف و حفظ ارزشهای ملی است.
اگر دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای نوعی تدبیر برای استفاده بهتر از منابع و امکانات ملی است که میتواند اقتصاد ملی را در سطح شکوفایی بالاتری قرار دهد و استاندارد زندگی مردم را بالا ببرد، پیگیری این موضوع نوعی مطالبه ملی است که نمایندگان قانونی و سیاسی کشور باید آن را به بهترین وجه ممکن تامین کنند و هیچ مصالحه و سازشی در این خصوص جایز نیست.
کوردپیام- حمایت از تیم مذاکره کننده، آیا همچنان ادامه دارد؟ این حمایت ها چه تاثیراتی می تواند داشته باشد.
حمایتهای داخلی مدنی و سیاسی از تیم مذاکره کننده در واقع به نوعی بیانگر این موضوع است که آنها دارند نوعی مطالبه ملی را در سطح جهانی پیگیری میکنند که ارتباطی به دولت خاصی ندارد و قابل مذاکره نیست. اگر استقلال سیاسی را به معنای استقلال ملتها در تعیین سرنوشت و نحوه اداره کشورشان بدانیم، که سازمان ملل و همه کشورها بر آن تاکید کردهاند و در منشور ملل متحد آمده است، در این صورت، حمایتهای داخلی به معنای حفظ استقلال سیاسی کشور است و قدرت چانهزنی تیم مذاکره کننده را بالا خواهد برد.
نباید فراموش کنیم که کشور ایران به مثابه کشتی میماند که همه ما بر آن سواریم. بنابراین، صرفنظر از نژاد، مذهب، قومیت و اختلافات سیاسی همه باید به نجات آن از گردابها بیندیشیم. باید به تیم مذاکره کننده اعتماد کرد و بهگونهای رفتار کرد که طرفهای غربی مطالبات تیم را به عنوان مطالبات کل مردم ایران قلمداد کنند.
بیگمان، در چانهزنیهای بینالمللی وفاق ملی بر سر موضوع مذاکره نه تنها اعتماد به نفس تیم را بیشتر میکند بلکه طرفهای مقابل نیز ناگزیر از توجه به منافع کشورمان میکند. متاسفانه، پیشتر تصور میشد که دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای مطالبه دولت یا گروههای خاصی برای ماجراجویی است، به همین دلیل فشارها بر سر تیم مذاکره کننده نیز بیشتر بود. در دور جدید مذاکرات، تیم مذاکره کننده راحتتر مسائل را را دنبال کردند، هرچند که مدت زمان بیشتر طول کشیده است.
انتهای پیام /
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.